آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم | ||
سیلابلها از نظر لغوی به معنای هجا یا حرف صدادار است. در این پست سعی داریم شما نحوه شمردن سیلابلها را بیاموزید. برای شمارش سیلابلهای یک لغت طبق نکات زیر عمل کنید.
1) هر حرف صدادار در یک کلمه به عنوان یک سیلابل در نظر گرفته می شود.
2) اگر بیش از یک حرف صدادار بصورت متوالی در یک کلمه به کار رود تنها یک سیلابل در نظر گرفته می شود.
3) حرف "e" در پایان کلمات به عنوان سیلابل شمرده نمی شود.
4) حروف "w" و "y" که در آخر کلمات نوشته می شود به عنوان یک سیلابل شمرده می شود.
حال با توجه به مثالهای زیر نکات بالا به خوبی تفهیم می شود. (تعداد سیلابلهای لغات در کنار آنها با عدد نمایش داده شده است.)
tall: 1
limit: 2
expensive: 3 (طبق نکته 3 حرف آخر به عنوان سیلابل محسوب نمی گردد)
book: 1 (طبق نکته 2 حروف صدادار که متوالیا آمده است به عنوان یک سیلابل در نظر گرفته می شود)
beautiful: 3 (طبق نکته 2 حروف صدادار که متوالیا آمده است به عنوان یک سیلابل در نظر گرفته می شود)
تفاوت و موارد کابرد make و do در زبان انگلیسی use of & difference between do & make in English language
سلام.. این پست رو اختصاص دادم به بیان تفاوت و موارد کاربرد do و make.
فعل make به معنای تولید کردن و خلق کردن به کار می رود، در حالیکه فعل do به معنای اجرا کردن و عمل کردن به کار می رود. یعنی با توجه به معنی جمله باید تشخیص داد که از make یا do استفاده بشه. اگه معنی جمله با فعل تولید و خلق کردن کامل بشه از make و اگه با فعل اجرا و عمل کردن کامل بشه از do استفاده می شه.
این دو فعل در تعدادی از عبارات یافت می شود که در زیر آمده است:
make:
make a mistake (اشتباه کردن) make a difference (تفاوت ایجاد کردن)
make a comparison (مقایسه کردن) make a discovery (کشف کردن)
make use of (استفاده کردن از) make a profit (سود کردن)
make a suggestion (پیشنهاد دادن) make a plan (نقشه کشیدن)
make an investment (سرمایه گذاری کردن) make an offer (پیشنهاد کردن)
make a choice (انتخاب کردن) make an attempt (تلاش کردن)
make a decision (تصمیم گرفتن) make a prediction (پیش بینی کردن)
do:
do one"s duty (انجام وظیفه کسی را کردن) do homework (تکلیف انجام دادن)
do justice to (ادعای حق کسی را کردن) do business (تجارت کردن)
do wrong (اشتباه کردن) do work (کار کردن)
do a kindness (مهربانی کردن) do harm (آسیب زدن)
do research (تحقیق کردن) do an assignment (انجام وظیفه ای کردن)
do one"s best (بهترین کار کسی را کردن) do a service (خدمتی کردن)
do damage (صدمه رساندن) do wonders (به تعجب انداختن)
مثال از make:
Marie Curie made a great contribution to science through her discovery of radium.
ماری کوری بواسطه کشف رادیوم کمک بزرگی به علم کرد.
مثال از do:
A distinction has been done between the dangers of blue and white asbestos.
تفاوتی بین پنبه نسوز آبی و سفید اعمال شده است.
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 03/2/4 ] [ 11:28 عصر ] [ غلامعلی عباسی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |